جهت دیدن ویدیو کلیک کنید.
خیلی وقت پیش، یعنی چیزی حدود ده سال گذشته، دانشمندان و آدمهای معمولی فکر میکردند رشد سلولهای مغزی در سالهای اول کودکی تمام میشود. سرعت کشف چیزهای جدید در علم، خیلی زیاد است و برای همین ده سال گذشته، برای دانشمندان یعنی خیلی پیش. آن روزها نمیدانستند که دستگاههای پیشرفته تصویربرداری، روزی مغز انسان را مورد تحقیق قرار میدهند و در تمام انسانها رشد و تغییر سلولها را بررسی میکنند و به این نتیجه میرسند که بیشترین تغییر و تکامل مغز، مربوط به دوران نوجوانی و جوانی است؛ یعنی از 10 تا 23 سالگی. خدای من! این درست همان زمانی است که تغییرات زیستی و هورمونی درون بدن شروع به شکل گرفتن می کند. همان موقع است که بد و خوب برای انسان از هم جدا میشود و رفتارها برای سالهای بعد تثبیت میشوند.
عناصر اقتدار برای کشور چه چیزهایی است؟ یکی ایمان اسلامی است، ایمان دینی است. ایمان دینی جزو مهمترین عناصر مقاومت و تحرّک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ سال، ۱۴۰ سال پیش به اینطرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریانساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن میزده است... علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» -و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد- این یکی از عناصر اقتدار کشور است.... یک مسئلهی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حلّ مشکلات مردم است. یکی از اهداف آنها از این تحریمها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همینطور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کارها اتّفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بارها گفتهایم و گفتهایم و گفتهایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است.... حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بینالمللی، در رفتوآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است
قوی شدن کشور ملزوماتی دارد که در تمامی حوزهها باید معنای خود را بیابد. یکی از مهمترین پاشنه آشیلهای کشور که نقطه هدف و فشار آمریکا در سالهای گذشته بوده است، وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت است؛ که متأسفانه دولتهای مختلف هر گاه به دلیل تحریم با محدودیت فروش نفت مواجه شدهاند به جای چارهاندیشی اساسی برای قطع وابستگی کشور به نفت سراغ راههای دور زدن تحریم نفتی رفتهاند. حال آنکه تنها با اصلاح سازوکارهای مالیاتی در کشور میتوان به این آرزوی دیرینه کشور یعنی قطع وابستگی به نفت رسید. برای نمونه بر پایه آمارها اکنون نزدیک به 150 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی در کشور داریم و از طرفی در بودجه سال 98 درآمد پیشبینی شده حاصل از فروش نفت 148 هزار میلیارد تومان است، یعنی تنها با حل این مسئله میتوان بیش از فروش نفت برای کشور درآمد حاصل کرد و این اهرم فشار دشمن را بیاثر کرد.
بدون شک در دنیای پیشرفته امروزی یکی از علایم موفقیت فرد، پیشرفت تحصیلی می باشد که بدون آن توسعه و ترقی هیچ کشوری امکان پذیر نخواهد بود. ترقی هر کشوری رابطه مستقیم با پیشرفت علوم و دانش و تکنولوژی آن کشور دارد و پیشرفت علمی نیز حاصل نمی شود مگر اینکه افراد خلاق تربیت شده باشند
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقاطع مختلف رشد جسمی ، روانی و اجتماعی نیازمند دارا بودن نگرش مثبت به رشته تحصیلی و انگیزه های قوی است نگرش. به رشته تحصیلی ظاهراً یک امر فردی محسوب می شود . این تصور وجود دارد که هر دانش آموزی باتوجه به شخصیت خود و تمایلات و علاقه مندی و خصوصیاتش ، دارای برخی نگرش ها می باشد در صورتی که نگرش تحصیلی از دیدگاه علم روان شناسی ، اجتماعی و جامعه شناسی علاوه برفردی بودنش دارای بعد اجتماعی گسترده از جمله محیط ، اطرافیان ، پدر و مادر و معلم سایر افراد گروه هایی که دانش آموز با آن ها به نحوی برخورد دارند که در ایجاد و پرورش و تحکیم نگرش های مثبت یا منفی به رشته تحصیلی وی مؤثرند.
این گروه، گریمور استعمارگران است و اگرچه مذموم بودن تلاش و رویکرد آنها ظاهراً بدیهی است، امّا سادهلوحی است اگر تصور کنیم که آنها چنین رهیافت و رویکردی را با همین عنوان و به همین وضوح نفرتانگیز بیان کنند. لذا چنین راهبردی معمولاً ذیل زرورقی از مفاهیم زیبا مانند «توسعه» و «عقلانیت» پنهان میشود. این گروه معتقدند خادم غرب شدن یا «خودِ توسعه» است و یا دستکم «راه توسعه» است که باید به هرحال از آن عبور کنیم و گریزی از آن نیست.برخی از آنها به تصریح یا تلویحاً در کتب خود آوردهاند که استعمارطلبی هم یک مسیر توسعه و اصلاحات است! این گروه همچون دسته اول دستیابی به ایران قوی را مخالف نظریه «توسعه از طریق استعمار» میدانند لذا همافزایی مستمری با جریان اول دارند.«خودتحقیری» یک ابزار مهم برای استعمارطلبان است؛ به نوعی که وقتی آیتالله خامنهای از ظرفیتهای بالای سرزمین و مردم ایران برای مقاومت فعّال در برابر دشمن و تبدیل شدن به یک اقتصاد بزرگ در جهان سخن میگوید، تلاش و اهتمام خود را بیش از آنکه برای تحقق این هدفگذاری و راهبرد صرف کنند، به این معطوف میکنند که به همه ایرانیها اثبات کنند، اساساً نه عرضهاش را داریم و نه استعدادش و نه حتی لیاقتاش را! این گروه تا آنجا پیش رفته که حتی وقتی آیتالله خامنهای از ضرورت حفظ و پاسداری از زبان پارسی هم سخن میگوید برمیآشوبند و معتقدند که برای توسعه، غیر ازاستقلال، حتی باید زبان مادریشان را هم تقدیم کنند!
ایرانی قوی از نظر من به معنی رشد، پیشرفت، توسعه و در یک کلمه قوی شدن ایران در همه ی ابعاد و عرصه هاست. برای قوی شدن کشور لازم است تا اقتصاد قوی و با برنامه داشته باشیم. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران از طرف قدرت های اقتصادی جهان تحت فشار شدید تحریم های ظالمانه است اگر اقتصاد قوی نداشته باشد نمی تواند مقابل این زورگویی ها بایستد. پس ما باید اقتصاد شکوفایی داشته باشیم.